جدول جو
جدول جو

معنی گبت خانه - جستجوی لغت در جدول جو

گبت خانه
(گِ نَ / نِ)
خانه زنبورعسل:
ای صدر گبت خانه برآشفتی
با ابلهی و بیخردی جفتی.
سوزنی.
آرام کی پذیرد تا محشر
آن گبت خانه را که برآشفتی.
سوزنی.
سهل است گبت خانه برآشفتن
گبتی به خایه برنه و خوش خفتی.
سوزنی.
رجوع به گبت و کبت و گبت انگبین شود
لغت نامه دهخدا
گبت خانه
خانه زنبور عسل: آرام کی پذیرد تا محشر آن گبت خانه را که بر آشفتی ک (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گستاخانه
تصویر گستاخانه
جسورانه، دلیرانه، بی باکانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لعبت خانه
تصویر لعبت خانه
بتخانه، بتکده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتب خانه
تصویر کتب خانه
کتابخانه، محلی عمومی با کتاب های بسیار و مکانی برای مطالعه، کتاب فروشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنج خانه
تصویر گنج خانه
جای نگه داری گنج، خزانه، مخزن
فرهنگ فارسی عمید
اداره ای که نامه های مردم را از نقطه ای به نقطۀ شهر دیگر می رساند، ادارۀ پست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حبس خانه
تصویر حبس خانه
محبس، زندان، حبسگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم خانه
تصویر گرم خانه
جای گرم، خانۀ گرم
فرهنگ فارسی عمید
(صِحْ حَ نَ / نِ)
آبخانه. در بهار عجم و آنندراج آمده است که این لفظ چنانکه از آئین اکبری معلوم است موضوع حضرت عرش آشیانی (اکبر شاه) است
لغت نامه دهخدا
(خِ نَ / نِ)
خانه ای که از خشت بنا شده باشد:
شه در این خشت خانه خاکی
خشت نمناک شد ز غمناکی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ / نِ)
مقر سلطنت و پایتخت. (ناظم الاطباء). تختگاه. (آنندراج) :
سوی تخت خانه زمین درنوشت
به بالا شدن زآسمان برگذشت.
نظامی (از آنندراج).
رجوع به تخت و تختگاه شود
لغت نامه دهخدا
(تُ بَ نَ / نِ)
مقبره. (آنندراج). تربت. گور:
ایاز از شبنم مژگان وضو کرد
به تربت خانه محمود رو کرد.
حکیم زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنج خانه
تصویر گنج خانه
جای نگهداشتن گنج، مخزن، خزانه
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که دارای هفت حجره یاطبقه باشد، یا هفت خانه چشم. هفت پردهءچشم: (بیاکه پرده گلریز هفت خانه چشم کشیده ایم بتحریرکارگاه خیال) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
پستا خانه تبیره خانه نقاره خانه: قاضی را از پیش سلطان ببردند نیم مرده و در نوبت خانه بازداشتند و زر خواستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعبت خانه
تصویر لعبت خانه
بتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر خانه. یا گهرخانه اصلی. قرب و جوار حق: تن بگهر خانه اصلی شتافت دیده چنان شد که خیالش نیافت. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنبد خانه
تصویر گنبد خانه
خانه ای که دارای گنبد باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گستاخانه
تصویر گستاخانه
دلیرانه و بی ادبانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گدا خانه
تصویر گدا خانه
محلی که برای پذیرایی گدایان تهیه کنند دارالمساکین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتب خانه
تصویر کتب خانه
ماتیکانده کتابخانه: (از کتب خانه و علمنا ذوق علمی چشیده ام که مپرس) (مولوی)} بس که خرابات شد صومعه صوف پوش بس که کتب خانه گشت مصطبه درد خوار . {توضیح در غزلیات چاپ فروغی نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیبت خانه
تصویر غیبت خانه
نهانخانه، سرای دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبخ خانه
تصویر طبخ خانه
آشپزخانه طباخ خانه آشپزخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبع خانه
تصویر طبع خانه
چاپخانه مطبعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحت خانه
تصویر صحت خانه
درمانکده بیمارستان، آبخانه دارالشفا بیمارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست خانه
تصویر پست خانه
فرانسوی پارسی پیک خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربت خانه
تصویر تربت خانه
گورگاه آرامگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخت خانه
تصویر تخت خانه
مقر سلطنت پایتخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبه خانه
تصویر جبه خانه
زره خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبت خانه
تصویر کبت خانه
نه زنبور عسل شان: (آرام کی پذیرد تا محشر این کبت خانه را که بر آشفتی ک) (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که در زیر زمین برای سکونت در ایام سرما سازند، محلی که برای پرورش انواع گل و گیاه در آفتاب رو سازند و دیوار ها و سقف آنرا از شیشه کنند گلخانه، جایی از حمام که زیر آن خالی است و در آن آتش افروزند، حجره ای که دارو سازان دارو ها را در آن خشکانند
فرهنگ لغت هوشیار
((~. نِ))
اداره ای که به دریافت و ارسال نامه ها و بسته ها و امانات پستی مردم اشتغال دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوبت خانه
تصویر نوبت خانه
((~. نِ))
نقاره خانه
فرهنگ فارسی معین
اتاق بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی